دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟
مرا
به صحن بهشتت نمی بری آقا؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛
تو آبروی
کسی را نمی بری آقا ...
معلم گفت بچه هاى عزیز
امروز میخوام بگم دو آدم اول دنیا چطور به وجود اومدن!!
یکى از بچه ها گفت:
خانوم اونو میدونیم بگید نفر سوم چطور به وجود
اومد؟!!
روزی دروغ به حقیقت گفت: مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود.
الو ... خونه خدا ؟
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره
؟؟؟؟
فرشته ساکت بود . بعد از مکثی نه چندان طولانی: نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی
میتونه تو رو
دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم . مگه ما باهم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی
حرفمو باور نمیکنه ؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟ مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...
روزی مردی , عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد , اما عقرب انگشت او را نیش زد
. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد , اما عقرب بار دیگر او را نیش زد
. رهگذری او را دید و پرسید:"برای چه عقربی را که نیش می زند , نجات می دهی
" . مرد پاسخ داد:"این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم
سه تا رفیق اصفهونی با هم میرن
رستوران ولی بدون یه قرون پول .
هر کدومشون یه جایی میشینن و یه دل سیر غذا
میخورن و اولی میره پای صندوق و میگه : ممنون غذای خوبی بود این بقیه پول مارو بدین
بریم :
صندوقدار : کدوم بقیه آقا ؟ شما که پولی پرداخت نکردی .
میگه یعنی چی
آقا خودت گفتی الان خورد ندارم بعد از صرف غذا بهتون میدم .
خلاصه از اون اصرار
از این انکار که دومی پا ...
عشق یعنی یه پلاک ،که زده بیرون از دل خاک
عشق
یعنی یه شهید، با لبهای تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه جوون، یه جوون بی نام و
نشون
عشق یعنی یه نماز ،با وضو گرفتن توی
خون...
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به من هدیه کرد
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقغرق کرد
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می خواهد
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پرمهرش را میخواهد
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزودارد
دلم برای کسی تنگ است که گوشام شنیدن صدایش را حسرت میکشد
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم آرزوی دیدن چشمان نازش را دارد
دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست
دلم برای کسی تنگ است که اشک چشمانم را با دستان گرمش پاک کرده
دلم برای کسی تنگ است که مرحم کهنه زخم هایم هست
دلم برای کسی تنگ است که تنها مونس شبهای دل بی قرارم هست
دلم برای کسی تنگ است که تنهاترین فرشتهقلبم هست
دلم برای کسی تنگ است که قلبم برای داشتنش عمرها صبر میکنه
دلم برای کسی تنگ است که حتی فکرکردن بهش باعث شادی و آرامشم میشه
دلم برای کسی تنگ است که حتی با شنیدن صداشضربان قلبمو تو سینه حبس
میکنم
دلم برای کسی تنگ است که وقتی کنارشم احساس امنیتمیکنم
دلم برای کسی تنگ است که اگه پیشم باشه حتی در دل زمستون احساس بهاری
شدن دارم
دلم برای کسی تنگ است که تحمل دوریش برام سخت تر از مرگه
دلم برای کسی تنگ است که ... ... ...