خسته از تکرار شبها

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خسته از تکرار شبها

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جوووووووووک

مرد به سرعت به خونه اومد و فریاد زد: عزیزم ساکتو ببند، من همین الان 50 میلیون دلار برنده شدم! زن: ساکها رو برای ساحل ببندم یا کوه؟ مرد: مهم نیست فقط ساکتو ببند و از جلو چشام گمشو !!!!

چرا دست زن را می بوسیم

از مرد فرانسوی پرسیدند:
چرا دست زن رو میبوسی؟
پاسخ داد: چون زن محترم است و نیمه گمشده مرد را تکمیل میکند

مرد آلمانی به این سوال اینگونه پاسخ داد:
... ... ... زن مقدس است چون میزاید و ادامه زندگی در اوست

و پاسخ مرد ایرانی:
بالاخره باید از یه جایی شروع کنم دیگه !!!
ادامه ...

داستان جالب تاجر ثروتمند.حتما بخونین

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر دوست
داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه پذیرایی می
کرد... بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد.
ادامه مطلب ...

دختر کوچولو گفت : “ گاهی اوقات من قاشقم را می اندازم “ .
پیرمرد گفت : “من هم همینطور “ .
دختر کوچولو زمزمه کرد: “ من شلوارم را خیس می کنم “ .
پیرمرد خندید و گفت : “من هم همینطور “ .
دختر کوچولو گفت : “من اغلب گریه می کنم “ .
...
پیرمرد سر تکان داد : “ من هم همینطور “ .
ذختر کوچولو گفت :”فکر می کنم بزرگترا به من توجه نمی کن . “
وگرمای دست چروکیده پیری را احساس کرد و اشک در چشمانش که گفت : " من هم همینطور " ......!

امیدوارم بعضی از کارفرمایان بفهمند کسی که دنبال کار میگرده
میخواد با شرافت زندگی کنه نمیخواد تن فروشی کنه.....................

کاش دل آدمها،
بدون تجربه ، می فهمید که دلبستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر خوشگل دارد...!

روزه عشق

دلم چندین سال است روزه ی عشق گرفته است !
اذان افطارش را تو بگو...!

جالبه حتما بخونید :

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم میمونی ؟
... پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
... پسر: عاشقتم عزیزم . .
.
.
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درند که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!
چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا!! رفته دستشویی الان میاد 

سوار تاکسی بودم , دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته,
پیاده شد , دست کرد تو کیفش , گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت
" پس این قبض و بگیر بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر "
ریدم به خودم, خواستم جمعش کنم , گفتم
" دخترتون هستن , ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود "
راننده گفت " بیخود شیرین زبونی نکن , دختر ناتنی منه , الان میبرم یه جا مهمون " کردن " و یادت میدم

ماه من با تو در شبی از شبها دردلی کردم
یادت هست؟
گفتی صبر کن به وقت ان ماه که مهمان خدایی
کنون ان ماه فرا رسیده به خدایم گو که من حاجتی دارم
که جز تو به کسی گفتنش روا ندارم

حقیقتی تلخ

خرج عروسی رو که ما پسرا میدیم اونوقت میگن عروسی !
خونه ام که ما پسرا میگیریم میشه خونه ی عروس !
از اون بدتر جونت درمیره کار میکنی یه ماشین میخری اونم میشه ماشین عروس !
دیگه بدتر ۴روز دیگه بچه خواهرت به مامانش میگه مامان مامان بریم خونه زن دایی اینا !
اون وقت دخترا میگن حقشون ضایع شده …

خرج عروسی رو که ما پسرا میدیم اونوقت میگن عروسی !
خونه ام که ما پسرا میگیریم میشه خونه ی عروس !
از اون بدتر جونت درمیره کار میکنی یه ماشین میخری اونم میشه ماشین عروس !
دیگه بدتر ۴روز دیگه بچه خواهرت به مامانش میگه مامان مامان بریم خونه زن دایی اینا !
اون وقت دخترا میگن حقشون ضایع شده …

نیمه گمشده

نیمــه ی گـمشــده ام نیستـی که بـا نیمـه ی دیگــر به
جستجویت بر خیزم...
تـــو... تمـام گمشـده ی منــی ! تمــام گـمـشــده ی من ... !