خسته از تکرار شبها

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خسته از تکرار شبها

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عکس و تصاویر خنده دار متحرک

lols عکس و تصاویر خنده دار متحرک

لطفا صبور باشید ، عکس ها در حال بارگذاری هستند …

لطفا صبور باشید ، عکس ها در حال بارگذاری هستند …

01 gif radsms عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

owu4mg عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

o 711757 عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

yzjizt عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

securedownload6 عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

securedownload10 عکس و تصاویر خنده دار متحرک v

er.irsecuredownload11 عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

Bullet Vs. Wall عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

1301028132 girls webcam smackdown عکس و تصاویر خنده دار متحرک

تصاویر متحرک – عکس متحرک –

p.txt عکس و تصاویر خنده دار متحرک

سیر تکامل گدایى در ایران !!

12 سیر تکامل گدایى در ایران !!

|| سیر تکامل گدایى در ایران !! ||

21 سیر تکامل گدایى در ایران !!

***

31 سیر تکامل گدایى در ایران !!

پـَـ نه پَــ جدید مرداد ماه ۹۱

51747254629652436682  پـَـ نه پَــ جدید مرداد ماه ۹۱

پـَـ نه پَــ جدید مرداد ماه در ادامه مطلب…

رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم، طرف برداشته می گه فاتحه است دیگه نه؟
پـَـ نه پَــ، خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!
.
.
.
یارو اومده می‌بینه همکارم توی اتاق نیست. باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟
پـَـ نه پَــ، هستن. افتادن پشت اون کمد. با خط‌کش بزن در بیاد!
.
.
.
رفتم تو سی دی فروشی می پرسم :ساخت ایران” رسید؟ می گه می خوای؟
پـَـ نه پَــ، خواستم ببینم سالم رسیده یا نه!

ادامه مطلب ...

عکس زیر متعلق به کودکی چه کسی است؟

عکس زیر متعلق به کودکی چه کسی است؟

1) جهان پهلوان تختی

2) بروسلی

3)دکتر علی شریعتی

4)نویسنده وبلاگ

5) صدام حسین

6) هیتلر

7)خسته از تکرار شبها

8) هیچ کدام

9) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

دلگیرم

به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم

جالب ترین خطاهای دید (2)

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

در نگاه اول یک پیرمرد (با دو چشم!!) را سوار بر اسب می‌بینید، درسته!؟ پس بیشتر دقت کنید.

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

به نظر شما کدامیک از این سربازهای وظیفه!! قدبلندتر هستند!؟

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

در نگاه اول صورت یک سامورایی را می‌بینید!؟ بیشتر دقت کنید تا بدن آن اسکیمو را هم ببینید.

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

دو دایره میانی را در تصویر زیر به دقت ببینید، کدام بزرگتر است!؟ (اشتباه کردید! برابرند)

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

این خط ها بنظر کج هستن ولی موازین!

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

بنظر مارپیچه اما چند دایره تو همه

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

این عکس متحرک نیست اما چشم ما اونو با موج می بینه

خطای دید چشم, جالب ترین خطاهای دید

تو این عکس دو دختر و یک مرد هست می تونید اسب رو پیدا کنید؟

10 نکته جهت جلوگیری از ریزش مو(طنز)

سرکاری, مطالب طنز, کچل, مطالب خنده دار

این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی ندارد.

1. همیشه سر خود را با تیغ بتراشید. طبق قانون بقای ماده، اگر مویی درنیاید، چیزی هم برای ریختن نخواهد بود. با این تمهید دیگر کچل نمی‌شوید؛ فقط تمام عمر بی‌مو خواهید بود.

2. یکی از دلایل ریزش مو، تغذیه نامناسب است. با توجه به ارزانی بی‌دلیل ارزاق، حتما در وعده‌های اصلی یا میان‌وعده‌های خود، از موادغذایی مقوی مانند مغز ران، چنجه، شاه میگو، لابستر، شنیسل پری دریایی و... استفاده کنید. اگر مانع ریزش موی سرتان نشوند، باعث خیلی چیزهای دیگر خواهند شد.

3. اگر موهای حساسی دارید، برایشان موسیقی ملایم پخش کنید. تحقیقات نشان داده موهایی که روزی دو تا سه ساعت در معرض موسیقی قرار می‌گیرند، حساسیتشان برطرف می‌شود؛ یعنی کلا بی‌حس می‌شوند. برای اینکه موهایتان جان سگ پیدا کنند و دیگر با انبر هم نشود آنها را کند، برایشان روزی دو ساعت این آهنگ را پخش کنید: همه چی آرومه/ من چه‌قدر خوشحالم!

4. بدون کلاه‌خود برنامه‌های شاد و مفرح تلویزیون را تماشا نکنید. تحقیقات یک کارشناس چینی که دیپلم ردی دارد نشان داده هفتاد درصد کسانی که تلویزیون می‌بینند، ناخودآگاه نیمی از موی سرشان را می‌کنند.

5. سر جای پارک، گیس و گیس‌کشی نکنید. همیشه مطمئن باشید بعد از یک ساعت جای پارک پیدا می‌شود؛ ولی موهایتان را که لای انگشت همشهری محترم باقی‌ مانده با هیچ چسبی نمی‌توانید دوباره سرجایش بچسبانید.

6. اگر پیک‌موتوری هستید، از گذاشتن کلاه ایمنی خودداری کنید. آدم مخش روی آسفالت بپاشد، بهتر است تا کچل بشود. بررسی‌های یک دانشمند کچل روس نشان داده امکان کچل‌شدن کله‌ای که روی جدول پاشیده حوالی صفر است.

7. سرخ‌پوست کچل تاکنون گزارش نشده است. هر چه سریع‌تر رنگ پوستتان را عوض کنید. البته مطالعات یک انستیتوی کچل درمانی در گوانگجو ثابت کرده با سیلی صورت را سرخ نگه داشتن باعث مودارشدن نمی‌شود.

8. خواننده شوید. تا امروز به جز یک مثال نقض، خواننده کچلی دیده نشده؛ اما شنونده کچل تا دلتان بخواهد دیده شده است.

9. سرمربی شوید. فوتبال معجزاتی دارد که آدم انگشت به دهان می‌ماند. مشاهده شده طرف در دوران بازیکن‌بودن مو نداشته؛ ولی تا شده سرمربی، یک‌دفعه گیس گلابتون شده است.

10. از مالیدن قیر داغ روی پوست سرتان با بیل غیربهداشتی جدا خودداری کنید. چی؟ کدام آدم عاقلی با بیل غیربهداشتی این کار را می‌کند؟ یعنی می‌فرمایید آدم‌های نادان اگر کچل بشوند، اشکالی ندارد؟ آیا می‌دانید آدم نادان کچلی که بیل غیربهداشتی هم دستش باشد، چه‌قدر می‌تواند امنیت جامعه را به خطر بیندازد؟ این را وقتی می‌فهمید که در آرامش مشغول برنزه‌کردن باشید، یک‌دفعه چشم باز کنید و ببینید یک آدم نادان کچل بیل به دست بالای سرتان ایستاده! پس توصیه‌های ایمنی را جدی بگیرید.

معنی لغت حیف نون 2 (طنز)

فرهنگ لغت, مطالب طنز, معنی کلمات

در این بخش به شرح یک جمله ای در مورد بعضی از کلمات میپردازیم ! کلماتی که آنچه از نامشان پیداست نیستند ! حتما شما هم با بعضی از شرح ها موافقید ! و شاید کلمات جدیدی برای شرح دارید !

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ .

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب .

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج .

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .

تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است .

دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید .

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است .

راز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند .

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید .

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به فنا رفته است.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید.

چهل کار که دختر ها هرگز نمیتوانند انجام دهند! (طنز)

چهل کار که دختر ها هرگز نمیتوانند انجام دهند! (طنز)

چهل کاری که دختر ها نمی توانند انجام بدهند

۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …

۴- بلند کردن چیزی

۵- پرتاب کردن

۶- پارک کردن

۷- خواندن نقشه

۸- دزدی کردن از بانک

۹- آرام و ساکت جایی نشستن

۱۰- بیلیارد بازی کردن

۱۱- پول شام رو حساب کردن

۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

۲۱- ایستاده جیش کردن

۲۲- ندیدن فیلم هندی

۲۳- غیبت نکردن

۲۴- فحش ناموسی دادن

۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

۲۶- آرایش نکردن

۲۷- لاک نزدن

۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

۳۴- نق نزدن

۳۵- لگد زدن

۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

۳۷- اخ تف کردن

۳۹- خواستگاری رفتن

۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن

شیوه های مخ زدن در کشورهای مختلف

سرگرمی,مخ زنی دختر,مخ ردن دختر

فرانسه:
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا:
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!

انگلیس:
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!

تفاوت خانم ها و آقایان در استفاده از عابر بانک (طنز)

تفاوت خانم ها و آقایان در استفاده از عابر بانک (طنز)

آقایان :

1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.

2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.

3- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

4- پول و کارت رو میگیرن و میرن.

خانم ها :

1- با ماشین میرن دم بانک.

2- به خودشون عطر میزنن.

3- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

4- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

5- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

6- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.

7- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

8- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

9- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

10- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

11- کارت رو وارد دستگاه میکنن.

12- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

13- کد رمز رو وارد میکنن.

14- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.

15- کنسل میکنن.

16- دوباره کد رمز رو میزنن.

17- کنسل میکنن.

18- مبلغ درخواستی رو میزنن.

19- دستگاه ارور (خطا) میده.

20- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

21- دستگاه ارور (خطا) میده.

22- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

23- پول رو میگیرن.

24- برمیگردن به ماشین.

25- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

26- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

27- استارت میزنن.

28- پنجاه متر میرن جلو.

29- ماشین رو نگه میدارن.

30- دوباره برمیگردن جلوی بانک.

31- از ماشین پیاده میشن.

32- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمیذارن برای آدم)

33- سوار ماشین میشن.

34- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.

35- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

36- میندازن توی خیابون اشتباه.

37- برمیگردن.

38- میندازن توی خیابون درست.

39- پنج کیلومتر میرن جلو.

40- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)

روش های ضایع کردن دختر خانم ها ( آخر خنده)

روش های ضایع کردن دختر خانم ها ( آخر خنده)

این مطلب فقط جنبه طنز دارد

۱) با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی ؟ چیزی میخوای ؟ به غیر از من کس دیگری هم هست که بتونی نگاش کنی ...... همش خیره شدی به من که چی بشه ؟ حالا اینا به کنار . چرا چشمک میزنی ؟ چرا ابروهاتو واسه من بالا و پایین می کنی ؟ خجالت بکش. شرم کن . 05 نکنه در موردم فکرای بد میکنی ؟ اصلا چه معنی داره یه دختر به پسر چشمک بزنه

۲ ) اگه دیدین دختر با عجله داره راه میره یا اگه دیدین یه دختر داره میدوه... شما از پشت سر دنبالش کنید و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد ... اگه دختر وایساد و شما رو نیگاه کرد بازم داد بزنید که : دزد همینه که ایستاده . اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت خوش به حالتون میتونید یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و از این کار لذت ببرین ولی اگه وایساد و فرا نکرد برای اینکه ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنید آی دزد....

۳ ) توی تاکسی اگر یه دختر کنارت نشسته بود .. وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟اون هاج و واج شمارو نگاه میکنه . بهش فرصت ندین و بگین چرا انقدر زود جا زدی ؟ بعدش در تاکسی رو ببندین و برین و ما بقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنید

۴ ) توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام دیر کردم . خب چیکارم داشتی که گفتی بیام اینجا ؟ ( باید یه جایی باشه که چند نفر حضور داشته باشن ) معلومه که اون انکار می کنه . بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه و این رنگ روسریمه ؟ باز هم اون انکار میکنه . شما این طوری ادامه بدین : خب اگه از اینایی که اینجا نشستن خجالت میکشی بریم یه جای خلوت... مطمئن باشید اون داغ میکنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین سر کا گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی ... دیگه به من زنگ نزن وگرنه می دمت دست پلیس بعدش ول کنین برین

۵ ) توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه ... اگه بازم از اینا داری بهم بده قیمتش هرچی باشه قبوله .... اونم اینور و اونورو نیگاه میکنه میگه اشتباه گرفتی آقا ( یا شایدم فوش خار و مادر بکشه به جونتون ) شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سر جاتون بشینین .

۶ ) مثل معتاد ها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه ی معتادی بگین : خانوم دشتم به دامنت از اون چیزا که دیلوز دادین باژم هملاتون هشت ؟ دالم میمیلم از خمالی به جون تو . هرچی منتظل موندم نیومدین و خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم بیا اینم پولش ... اون رنگ عوض میکنه ( سیاه سفید سرخ قهوه ای آبی ) و انکار میکنه ولی شما ول کن نشین و هی پیله کنین ... دوباره انکار میکنه .... شما بگین : خانوم من شبا لوی ژوغال می خوابم من به اندازه ی کافی شیاه هشتم خواهشا تو دیگه مالو شیاه نکن....

ولی اینم بگم انجام این کار ها ( چیز ) میخواد که همه ندارن هه هه هه

شرایط ازدواج خانم هادر شهرهای مختلف (طنز باحال)

شرایط ازدواج خانم هادر شهرهای مختلف (طنز باحال)

این مطلب فقط جنبه طنز و شوخی داره ....
1-در شهر خرم آباد از استان لرستان:شرایط عبارتند از:

*داشتن باشگاه بدنسازی

*داشتن حداقل یک مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران

*داشتن عکس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی

*بازگرداندن کمک های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!!!

*نکته:در صورتی که عضلات شکم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز)

2-شهر تبریز از استان آذربایجان غربی.شرایط عبارتند از:

*تلفظ حرف ق

*ادای کلمات قلقلک و قوز بالای قوز بدون کوچکترین اشتباه!

*دانستن جواب مسئله 2X2 از لحاظ مختلف

*بلد بودن جک های متعدد درباره بچه های تهران

*داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به کمر و منفجر کردن کامیون حامل جک های صادراتی تبریز به استان های همجوار.

3-شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان.شرایط عبارتند از:

*توانایی قورت دادن سه کیلو تریاک

*توانایی عبور 20 کیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی

*داشتن مزرعه خشخاش

*آشنایی دیرینه با عبدالقمر خان قاچاقچی پاکستانی

*دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور!

4-شهر رشت از استان گیلان.شرایط عبارتند از:

*داشتن رو حیه مهمان نوازی!

*داشتن روحیه مهمان نوازی!

*داشتن روحیه مهمان نوازی!

5-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرایط عبارتند از:

*خوردن موز به صورت دو بار در هفته!

*دست و دلباز بودن

*داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یکبار برگزاری مهمانی فامیلی

*ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه تاریخی!

*راستگویی و صداقت!!!

6-شهر های سنندج و کرمانشاه از استان های کردستان و کرمانشاه.شرایط عبارتند از:

*توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت

*نداشتن سیبیل

*تعهد به خاک ایران و نداشتن ادعای استقلال طلبی!

*نداشتن سابقه دعوا و قلدری

*نبریدن سر نویسنده این مطلب!!!

7-شهر آبادان از استان خوزستان.شرایط عبارتند از:

*کوتاه کردن پشت مو و استفاده از عینک آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب!

*پوشیدن پیراهن و شلوار سفید

*نداشتن هیچ گونه ادعا نسبت به همنشینی با راکی-رامبو-جکی چان-بروسلی و بیل کلینتون

*نداشتن هیچ گونه ادعای مالکیت نسبت به برج ایفل â €"برج پیزا-مجسمه آزادی و برج میلاد!

*داشتن روحیه راستگویی و حقیقت طلبی(یعنی زیاد لاف نیاد)

8-شهر یزد از استان یزد.شرایط عبارتند از:

*توانایی زیستن در آب و هوای خوش.

*آشنایی با اشیائی چون چمن-سبزه-قناری و سایر موجودات زنده ساکن مناطق خوش آب وهوا

*نداشتن روحیه آب زیر کاه و رندی

*ادای حرف های خ و ق بدون تشدید

9-شهر تهران از استان تهران.شرایط عبارتند از:

*داشتن تنها دو دوست دختر

*آشنا نبودن با معنی و مفهوم کلمات دودره-تلکه-تیغیدن و ....

*داشتن روحیه جوانمردی

قفل جدید موبایل، صددرصد تضمینی! (عکس)

[ تکنولوژی های برتر دنیا]

هی میگم اطلاعات خصوصی تونو نریزید روی گوشی!!! آدم مجبور میشه واسه امنیت گوشیش دست به به چه کارایی که نزنه!!

شما از گوشیتون چقد مواظبت میکنید؟

حکایت

روزی فرشته ای نزد مرد پیری رسید . او را گفت تو را سه آرزو رسیده که خداوند آن را اجابت کند. مرد بسیار خوشحال گشت و خبر را به خانواده اش داد . زن او بعد از شنیدن سریع به مرد گفت که آرزو کن من جوان 16 ساله ای شوم و فوق العاده زیبارو . مرد که شوق زن خود را دید دلش به رحم آمد و پذیرفت و از خدا آْرزوی زن را خواست و خداوند اجابت کرد .

زن پیر به جوان 16 ساله ای تبدیل گشت . چند روزی گذشت تا اینکه زن نمک نشناس او بسیار متکبر شد و به مرد فشار آورد که او بسیار ازش جوان تر است و ناچارا او را ترک می کند . مرد از این اتفاق بسیار ناراحت گشت و با خشم فراوان سمت درگاه خدا رفت و آرزوی دوم را از روی خشم و غضب فراوان از کار زن ، به تبدیل کردن زنش به سگی طلب کرد .

آرزوی دوم هم اجابت و زن سگ شد .

زن که به شکل سگ درآمده بود به در خانه ی مرد پناه می آورد و ناتوان به سخن ، بی صدا گریه سر می داد . فرزندان که از اتفاقات باخبر بودند . دور مرد را گرفتند و گریه کنان از حالت مادرشان درخواست کردند تا مادرشان را به حالت اول بازگرداند . مرد که اصرار فرزندان را دید و دل خودش هم به رحم آمده بود آرزوی سوم را به برگرداندن زن به روز اول (همان پیری) انجام داد . به این ترتیب سه آرزوی مرد با رفت و برگشت های بی خواص از سوی زنش از دست رفت .

- پیام اخلاقی :

زن باعث و بانی تمامی آرزوها و رویاهای مرد و نیز عاملی مخرب است که :

مثل بختک تو زندگی مرد افتاده و نمیره بیرون لامصب! اون پیرمرد هم جای اینکه آرزو کنه نسل زن جماعت از رو زمین پاک شه آرزوهاشو بر باد داده . ای کاش خدا به من اینجور فرصتی بده میدونم چی کار کنم!!!

لیوان اب و مشکلات

در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم.
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد. حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!

روزی بهلول به حمام رفت

روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.

بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ....

این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟

بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید.

*فقط به خاطــــــر تـــــــو*

اگه یه دخـــــــــتر برای اولین بار تو تمام دوران زندگیش

دســــــت کسی رو جز پدر و برادراش گرفت.

اگه برای اولین بار کلمه دوســـــــــتت دارم رو به کسی گفت.

اگه برای اولین بار به کسی اعتـــــــماد کرد....

اگه برای اولین بار بــــــخاطر *تو* پاگذاشت رو غرورش.

اگه برای اولین بار طعم بـــــــــوسه رو حس کرد….

قسم به وجــــــــدانت قدر همه ی این*اولی*ها رو بدون!

اون *فقط به خاطــــــر تـــــــو* این کارها رو انجام می داد!

راحت ازش نــــگذر...

فقط به این خاطــــــر که

اونم مثل بقیه دختـــــراست...

عشق واقعی!

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه.”

روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.

مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی!

عشق چیست؟

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.
به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.
به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.
به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.
و به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!

بزن باران...

بزن باران بهاری کن فضا را

بزن باران و تر کن قصه ها را

بزن باران که از عهد اساطیر

کسی خواب زمین را کرده تعبیر

بشارت داده این آغاز راه است

نباریدن دلیل یک گناه است

بزن باران به سقف دل که خون است

کمی آنسوتر از مرز جنون است

بزن باران که گویی در کویرم

به زنجیر سکوت خود اسیرم

بزن باران سکوتم را به هم زن

و فردا را به کام ما رقم زن

بزن باران به شعرم تا نمیرد

در آغوش طبیعت جان بگیرد

بزن باران،بزن بر پیکر شب

بر ایمانی که می سوزد در این تب

به روی شانه های خسته ی درد

به فصل واژه های تلخ این مرد

بزن باران یقین دارم صبوری

و شاید قاصدی از فصل نوری

بزن باران،بزن عاشق ترم کن

مرا تا بی نهایت باورم کن


ثابت کنیم//صد درصد بخونین

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما ... الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم،
اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند
و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! و ثابت کنیم که از یک الاغ کمتر نیستیم
هههههههه

عشق و ازدواج 100 در صد بخونین

شاگردی از استادش پرسید.عشق چیست؟
استاد در جواب گفت به گندمزار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندمزار به یاد
داشته باش ک نمیتوانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی. شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی
برگشت,استاد پرسید-چه اوردی؟وشاگرد با حسرت گفت-هیچ!!! هرچه جلوتر میرفتم وشه ای بزرگتر میدیدم و
به امد یافتن بزرگترین خوشه تا انتهای گندمزار رفتم!!!
استاد گفت ((عشق یعنی همین))
شاگرد برسید ازدواج چیست؟
استاد گفت-به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب
برگردی. شاگرد رفت و پس از مدتی کوتاه با درختی برگشت-استاد پرسید چه شد؟ شاگرد در جواب او گفت
-به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم ترسیدم که اگر جلوتر بروم باز دست خالی
برگردم!!!استاد گفت((ازدواج یعنی همین))