دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است
میان ما و رسیدن
،هزار فرسنگ است
مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست
هزارعرصه برای پریدنم
تنگ است
اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پریدن و درخاک
بودنم ننگ است
چگونه سر کند این جا ترانه ی خود را ؟
دلی که با تپش
عشق او هماهنگ است
هزار چشمه ی فریاد در دلم جوشید
چگونه راه بجوید که رو
به رو سنگ است
مرا به زاویه ی باغ عشق مهمان کن
در این هزاره فقط عشق
،پاک و بی رنگ است
سلمان هراتی
دلم یه دنیا کودکی میخواد.
دنیایی خالی از غصه فردا...؟
دنیایی خالی از حسرت دیروز...!